۱۳۸۸ شهریور ۱۴, شنبه

شه را به بود از طاعت صد ساله و زهد

مشروطه ایران به محض آنکه پا گرفت در تمام کوره دهات و قصبات و ولایات ریشه دواند.مردم هر دو سال یکبار به انتخابات پرداختند.انتشار روزنامه،تشکیل مجالس سخنرانی ،پیدایش احزاب و غیره از ثمرات دموکراسی بود.گرچه نتیجه اش آن می شد که فلان الدوله و بهمان الملک از صندوق در می آمدند،ولی خودش یک آزمایشی برای حصول دموکراسی بود و مردم نیز افرادی مثل مدرس ،مصدق و راشد را به صحنه می آوردند.
اما بعد از کودتای 1299 این تمرین دموکراسی بهم خورد ،نام وکیل تا شب انتخابات در هیچ جا برده نمی شد.تلگراف رمز فرمانده لشکر، تعیین می کرد که چه کسی رائ می آورد و این اواخر هشت ساعته انتخابات تمام می شد.
کار به جایی رسید که وقتی به وکیل سیرجان گفتند:ما به شما رای دادیم که به این شهر خدمت کنید،جواب داد:من و کیل دیگری هستم و خدمتم را می دانم کجا انجام دهم!
و وقتی به سناتور قزوین گفتند:یک روز بیا قزوین تا موکلانت ترا ببینند. گفته بود:آنکس که مرا وکیل کرده در تهران است!
وقتی عبارات  دکتر باستانی را مرور می کردم،یاد شعر حافظ افتادم :
شه را به بود از طاعت صد ساله و زهد
قدر یک ساعت عمری که در او داد کند

هیچ نظری موجود نیست: