۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

جان و و دل در آتش لاله سان خموشم

پس از پایان جنگ جهانی دوم طبق اعلامیه لندن قرار بود نیروهای خارجی شش ماه پس از شکست ژاپن، ایران را تخلیه کنند. ولی مدت کوتاهی پس از صدور اعلامیه نیروهای بیگانه پرست با حمایت ارتش شوروی ادارات دولتی را تحت کنترل خود در آورده و تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلام نمودندوسید جعفر پیشه وری در مسند صدراین حکومت خودمختار قرار گرفت.
قوام السلطنه نخست وزیر آن دوره ابتدا دموکراتها و حزب توده را سرگرم کرد وسپس به تقویت ارتش پرداخت و آنگاه به بهانه ساختگی سه عضو توده ای را بخاطر نهضت ساختگی فارس برکنار نمود وبالاخره با اعزام واحدهای ارتش برای حفظ نظم و مراقبت از انتخابات دوره پانزدهم در 21 آذر 1325 تبریز را آزاد کرد.
روحالله خالقی از موسیقیدانان برجسته کشورمان بخاطر پیروزی بالا از نخست وزیر و هیات دولت دعوت کردند که به انجمن موسیقی ملی بیایند. آقای داود پیر نیا که معاون قوام بودند پیشنهاد دادند که ترانه ای درباره لاله ساخته شود و ظرف دو روز ترانه زیر را آقای رهی معیری و موسیقی آن را آقای خالقی ساختند و در جشن نجات آذربایجان خوانده شد.
ای آتشین لاله / ای آتشین لاله / چون روی یاری
بر آن دل خونین / داغ که داری / داغ که داری
ساغر بود پر می / ساغر بود پر می / در روزگارت
یا بی نوا جون من / در روزگاری / در روزگاری
بخت اگر به کام تو بود / از چه خون به جام تو بود / به نو بهاران
خنده گر گناه بود / داغ دل گواه تو بود / به عشق یاران
دل تو خونین / لب تو خندان / دلداده یا لبری
ز روی لیلی / ز قلب مجنون / خندان و خونین تری
من از شراب محبت تو جون تو جرعه نوشم
جان و دل در آتش ولیکن لاله سان خموشم
دارم دلی خونین / دارم دلی خونین / بی لاله رویی
افتاده چون اشکم / در خاک کویی / در خاک کویی
جویی زخون رانم / جویی زخون رانم / از دیده بی او
چون لاله ای بینم / بر طرف جویی / بر طرف جویی
خیزد از جگر نالهء من / دور از آتشین لالهء من / به نوبهاران
دور از آن مه غنچه دهن / روز وشب بود دیدهء من / ستاره یاران
فتادم از پا / به ناتوانی / چون سایه در کوی او
صبا پیامی / به مهربانی / از من ببر سوی او
کاتشین عذار تو ای گل برده صبر و هوشم
جان و دل در آتش لاله سان خموشم
.....
خاطرات نواب صفا/ص308

هیچ نظری موجود نیست: