۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

دلی بیار و به میخانه عاشقانه درآ


با یکی از شعرا مراوده و دوستی نزدیکی داشتم.اوهمیشه گله مند بود که جامعه قدر ومنزلت شعر هایش را نمی دانند و مردمی که با تورم 25 درصدی خرج و مخارجشان را با هزار تقلا سرهم می کنند دیگر چه جای شعر و ادب می ماند؟ من برای آنکه دوستم استعداد خداییش را از دست ندهد و به کارش ادامه بدهد با هزار جور وصله و پینه تاریخ را برایش تحلیل می کردم تا امید را در او زنده نگهدارم و به این بیت استاد پاریزی اشاره می کردم که :
دلی بیار و به میخانه عاشقانه درآ
بگو که شیشه فروشم،بدین بهانه درآ

هیچ نظری موجود نیست: