۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

رفقا کار مملکت زار است


احمد قوام السلطنه ششمین باری که نخست وزیر شد پس از استعفای دکتر محمد مصدق بود .او که خارج از ایران بسر می برد با تبانی دول استعماری انگلیس و امریکا و عوامل استبداد در داخل در 26 تیر ماه 1331 از طرف شاه به نخست وزیری برگزیده شد وبا اعلامیهء شدید الحن کشتیبان را سیاستی دگر آمد وارد عرصه سیاست شد.ولی ملیون ومذهبیون با اتحاد شگفت انگیز خود مقابل او ایستادند وسر انجام منجر به قیام سی تیر 1331 شد و مصدق دوباره نخست وزیر شد.
فریدون توللی در شعر زیر کابینه قوام را چنین شرح میدهد :
روزی از روزهای آدینه / رفتم اندر نشست کابینه
بنشستم به گوشه ای خاموش / بادلی داغدار و پر کینه
هر وزیری نشسته بد سویی / همچو بر شاخسار ،بوزینه
زمره ای تنگ هم گرفته قرار / همچو از لاشه ها، یکی چینه
این یکی شیکلاه رنگین داشت / وان دگر بود بر سرش فینه
سر این همچو کو..میمون طاس / پشم آن گشته خارج از سینه
سر صحبت گشوده شد باری / صحبت از کارهای دیرینه
این ز امسال گفت وفصل تموز / وان ز باران وبرف پارینه
گفت این یک بصره خوش جایی ست / وان دگر داد شرحی از گینه
این یکی معتقد به کتلت بود / دیگری، خواستار خاگینه
گفت این یک،مرا به مزدوری / هست پنجاه سال پیشینه
بسکه امضای نامه کردستم / بسته انگشتهای من پینه
پیشتر زانکه من وزیر شوم / بودم استاد بر سر بینه
ریش اشخاص می تراشیدم / پاک وشفاف همچو آیینه
بخت، یاور شد و وزیر شدم / غلط خوردم به روی نقدینه
ثروتی بی کران زدم بر جیب / یافتم آب و خاک و گنجینه
رفقا کار مملکت زار است / هر که دزدی نکرد بیمار است
****
بکناس گفتم که کابینه را / نکو پاک کن مزد نیکوستان
چنین گفت با خنده در پاسخم / که سهل است کابینهء این وآن
برو فکر کابینهء ملک باش / که گندش پراکنده اندر جهان

هیچ نظری موجود نیست: