چندی پس از فوت همسر خواجه شیراز، فرزندش نیز در عنفوان جوانی در اثر بیماری از دنیا می رود.حافظ در جایی می سراید که :
دلا دیدی که فرزانه فرزند / نصیبش بودی از این تاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش / فلک بر سر نهادش لوح سنگین
شاعر پر احساس ما که هنوز جای خالی همسرش را نتوانسته بود پر کند، حالا با مصیبتی بزرگتر روبرو می شود و آه وافغانش به آسمانها می رسد:
بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد / باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد
طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود / ناگهش سیل فنا نقش امل باطل کرد
قره العین من آن میوهء دل یادش باد / که چه آسان بشد و کار مرا مشکل کرد
آه وفریاد که از چشم حسود مه و چرخ / در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد
....
مجله حافظ شماره 51/خرداد87
....
مجله حافظ شماره 51/خرداد87
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر