۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

هفت شهر عشق را پیموده راه

در سال 1367 استاد عباس کی منش "مشکان"، کتاب دو جلدی" پرتو عرفان "را که از تالیفاتشان  هست را به استاد محمد علی مشفق کاشانی هدیه می دهند . استاد مشفق نیز قصیده زیر را به ایشان تقدیم می دارند :
سر بر آورد از دل شب های من / صبح دم مهر جهان آرای من
کرد افشان گیسوی زرین طراز / بر حریر سیم گون دریای من
سبزه را آراست با دست نسیم / عطر افشان دامن صحرای من
با طلوع پرتو عرفان دمید / صبح اشراق از شب یلدای من
ریخت از میخانه ء غیب وشهود / باده ایی از نور در مینای من
خامهء مشکین مشکان زد رقم / طرح نو از شمس و مولانای من
داد از جام فلق آن می که باز / کرد گلگون چون شفق سیمای من
داوی درد دل شوریدگان / روح بخش خاطر شیدای من
معرفت آموز بزم مولوی / خلوت اندیشه را مولای من
هفت بند معنویت را نوا / برکشیده نغمه ها از نای من
هفت شهر عشق را پیموده راه / در طریقت خضر رهپیمای من
شاهباز دور پرواز خیال / آن همایون بال و پر عنقای من
باطل السحر بساط سامری / بر ستیغ طور جان موسای من
مردگان را با دم روح آفرین /آفرین گو معجز عیسای من
در تجلی گاه نور ایزدی / آزمون راسینهء سینای من
گلبن من باغ من بستان من / لادن من لاله ء حمرای من
در خمستان وفا سرشار از او / شب همه ساغر صهبای من
اوستادا شیوهء شیوای تست / در سخن چون شیوهء شیوای من
ساختی امروز گنجی شایگان / تا شود ره توشهء فردای من
دستگیرم گر نباشد دست تو / بشکند با سنگ حسرت پای من
در سخن سنجی بود همتای تو / گر یکی پیدا شود همتای من
من چه می گویم که با سحر کلام / داده یی داد دل دروای من
ما وتو پروردگان ناصح ایم / آن بزرگ استاد تو استای من
با چنین فکر بلند ای اوستاد / گر نبشناسم ترا ای وای من
......
حافظ شماره 52/تیر ماه 1387/ص36

هیچ نظری موجود نیست: