در سال 1367 استاد عباس کی منش "مشکان"، کتاب دو جلدی" پرتو عرفان "را که از تالیفاتشان هست را به استاد محمد علی مشفق کاشانی هدیه می دهند . استاد مشفق نیز قصیده زیر را به ایشان تقدیم می دارند :
سر بر آورد از دل شب های من / صبح دم مهر جهان آرای من
کرد افشان گیسوی زرین طراز / بر حریر سیم گون دریای من
سبزه را آراست با دست نسیم / عطر افشان دامن صحرای من
با طلوع پرتو عرفان دمید / صبح اشراق از شب یلدای من
ریخت از میخانه ء غیب وشهود / باده ایی از نور در مینای من
خامهء مشکین مشکان زد رقم / طرح نو از شمس و مولانای من
داد از جام فلق آن می که باز / کرد گلگون چون شفق سیمای من
داوی درد دل شوریدگان / روح بخش خاطر شیدای من
معرفت آموز بزم مولوی / خلوت اندیشه را مولای من
هفت بند معنویت را نوا / برکشیده نغمه ها از نای من
هفت شهر عشق را پیموده راه / در طریقت خضر رهپیمای من
شاهباز دور پرواز خیال / آن همایون بال و پر عنقای من
باطل السحر بساط سامری / بر ستیغ طور جان موسای من
مردگان را با دم روح آفرین /آفرین گو معجز عیسای من
در تجلی گاه نور ایزدی / آزمون راسینهء سینای من
گلبن من باغ من بستان من / لادن من لاله ء حمرای من
در خمستان وفا سرشار از او / شب همه ساغر صهبای من
اوستادا شیوهء شیوای تست / در سخن چون شیوهء شیوای من
ساختی امروز گنجی شایگان / تا شود ره توشهء فردای من
دستگیرم گر نباشد دست تو / بشکند با سنگ حسرت پای من
در سخن سنجی بود همتای تو / گر یکی پیدا شود همتای من
من چه می گویم که با سحر کلام / داده یی داد دل دروای من
ما وتو پروردگان ناصح ایم / آن بزرگ استاد تو استای من
با چنین فکر بلند ای اوستاد / گر نبشناسم ترا ای وای من
......
حافظ شماره 52/تیر ماه 1387/ص36
......
حافظ شماره 52/تیر ماه 1387/ص36
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر