۱۳۹۱ شهریور ۲۷, دوشنبه

گر فاش شود عیوب پنهانی ما

سالها قبل در یکی از نهادها بودم.وقتی رئیس را می خواستند عوض کنند اکثر قریب به اتفاق دوستان مخالفت کردند.من که دوران دانشجویی را می گذراندم تمام قد در مقابل این جابجایی ایستادم ولی اندیشه ی توتالیتر کار خودش را کرد.
پس از مدتی رئیس جدید از من خواست که معاونت قسمت دیگری را بپذیرم،که مسولش سواد چندانی نداشت و من در پاسخ شعر هاتف اصفهانی را برایش خواندم:

گر فاش شود عیوب پنهانی ما /
ای وای به خجلت و پشیمانی ما/

ما غره به دین داری و،شاد از اسلام /
گبران متنفر از مسلمانی ما

هیچ نظری موجود نیست: