۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

بر سر تربت او کلک قضا

زمانی سلطان حسین بایقرا از پادشاهان عصر تیموری به یکی از اساتید سنگتراش دستور داد که برای قبر پدر و خودش سنگ شایسته و مزین به نقوش زیبا و گلهای رنگارنگ آماده نماید.
استاد حجار هفت سال تمام مشغول کندن و حکاکی روی سنگ قبر غیاث الدین منصور(پدر) و هفت سال بعد نیز سنگ قبر سلطان حسین را با رنج بسیار به اتمام رسانید.در همین اوضاع واحوال یکی از پسرانش که نزد سلطان بسیار عزیز بود از دنیا رفت و شاه دستور داد سنگی را که برای خودش آماده نموده بودند را بر گور پسر قرار دهند.
سنگ تراش که از موضوع اطلاع یافت،بنزد شاه آمد وگفت اگر پادشاه اجازه می دهند این سنگ را که بااخلاص آماده نموده ام برای تربت خود نگهداشته و سنگ دیگری را برای مزار فرزند تهیه می کنم.
شاه با تبسمی بر لب گفت:من چندان شتابی برای مردن ندارم!و صبر می کنم تا سنگی بهتر آماده نمایی. سرانجام سنگ هفت قلم را بر مزار پسر گذارده که بر روی آن نوشته شده بود؛الموت کاس،وکل الناس شاربه...،والقبر باب،وکل الناس داخله.و بر بالای سنگ این شعر حک شده بود:
بهر تاریخ شه عالی قدر / طیب الله تعالی مثواه
بر سر تربت او کلک قضا / کرد تحریر:فقد طاب ثراه

۱ نظر:

ناشناس گفت...

از خوندن وبلاگتون محظوظ شدم و راضیم.
مرسی و موفق باشید.