۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

هرگز نرود ز یاد مادر

پویا کلاس پنجم را شروع کرده است.اغلب سوالاتی می پرسد که من و مادرش سعی می کنیم با گفتن خاطراتی از گذشته،پاسخهایی به فرا خور سن و سالش بدهیم.امشب بحثمان کشید به درس های مدرسه و مطالبی که در کتابهای درسی است.برایش از داستان زاغ و روباه،حسنک کجایی و... شروع کردم و گفتم که هنوز شعر زیبای ایرج میرزا در خصوص مادر را همهء هم نسلانم از حفظ هستیم ولی متاسفانه در کتابهای جدید،عمق مطالب کمتر شده است در حالیکه در کشور ازبکستان یکی از شاعرانش بنام" توره قل ذهنی"مخمسی بر غزل ایرج میرزا سروده است که جزء شاهکارهایش در ادبیات کودک و نوجوان بحساب می آید و کودکان آن دیار آنرا می خوانند(1):


پاینده و زنده باد مادر/از مهر بغل گشاد مادر/هرگز نرود ز یاد مادر/گویند مرا چو زاد مادر/پستان به دهن گرفتن آموخت/ خورشید من و ستارهء من/پیوسته کند نظارهء من/غمخواره و ماه پارهء من/ شب ها بر گاهوارهء من / بیدار نشست و خفتن آموخت/ او مشعل راه مطلب من/ گردید نخست مطلب من/ مهتاب بشد چو در شب من/ لبخند نهاد بر لب من/ بر غنچهء گل شکفتن آموخت/ گه شیر نهاد بر دهانم/ بخشید حیات جاودانم/گه داد روانی بیانم/یک حرف و دو حرف بر زبانم/ الفاظ نهاد و گفتن آموخت/ او سوی صداقت و صفا برد/ تا نشو و نما دهد به جا برد/ از راه محبت و وفا برد/ دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شیوهء راه رفتن آموخت/ چون او نبود به جان و دل دوست/ فرزند،نه میوهء دل اوست/ پرورده مرا چو مغز در پوست/ پس هستی من ز هستی اوست/ تا هستم و هست دارمش دوست

......

(1 )

پوپک نیک طلب/ سیر تحول ادبیات کودک و نوجوان در ازبکستان/کتاب ماه/ش181/آبان 91/ص17

هیچ نظری موجود نیست: