۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

امان از دوغ لیلی

در طلوع نهضت مشروطیت،وقتی نصره الدوله فیروز پسر ارشد فرمانفرما در کرمان مردم را به گلوله می بست ،علی اکبر دهخدا در دفاع از مردم بی گناه کرمان در روزنامه صور اسرافیل در ستون چرند و پرند می نویسد:
"... حضرت والا فرمانفرما جلو اتاق شوری،روبروی ملت می ایستد و با چشمهای اشک آلود و گلوی بغض گرفته به آواز حزین به ملت خطاب می کند که ای مردم،من می خواهم بروم به ساوجبلاغ و جانم را فدای شماها بکنم.بعد در عرض بیست روز دیگر می بیند در قلمرو حکمرانی همین حضرت والا ارجمندی نصره الدوله پسر خلف ایشان دوازده نفر لخت و عور و گدا و گرسنه کرمان را به ضرب گلوله به خاک هلاک می اندازد،اینجا هم آدم وقتی آن فرمایشات بی ریای حضرت والا فرمانفرما به نظرش می آید،بی فاصله این شعر هم از خاطرش می گذرد که:
امان از دوغ لیلی
ماستش کم بود آبش خیلی...."

هیچ نظری موجود نیست: