نزدیک چهل سال است که یازدهم اردیبهشت که می شود پیر ومرادم خودش را به بالای تپه ی آبادی،همانجا که گورستان ده است می رساند تا با تقدیم دست گلی و خواندن فاتحه ای یاد پدر و مادرش را گرامی بدارد.
هنوز اهل آبادی از درختکاری ، ساختن پل-جاده و سایر مبراتی که مش رحمت برای ساکنین ده انجام می داد حرف می زنند. من در اندیشه این هستم که چرا در جامعهء مذهبی مان خیرات و مبرات روز به روز کمتر می شود و در این راه پر پیچ و خم زندگی راه آن بزرگان را فراموش کرده ایم:
صدها فرشته،بوسه بر آن دست می زنند
کز کار خلق ، یک گره بسته واکند
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر