۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

تا هست عالمی،تا هست آدمی

عبید رجب(1932-2004م)از نویسندگان و شاعران معاصر تاجیکستان است.اشعارش در مجموعه هایی چون؛"آرزوهای شیرین"،"صدویک برگ"،"روی زمین"،،"خوشهء گندم"،"من و دوستان"و"زنده به عشق" چاپ شده است.
او جایزه ادبی کشورش بنام"عبدالله رودکی" و همچنین در سال 1984 جایزه ادبی بین الملل کریستین اندرسن را دریافت کرده است.عبید شعری با عنوان"تا هست عالمی،تا هست آدمی"دارد.دکتر پرویز خانلری درباره شعر او می گوید:"من در فارسی شعری دیگر،چنین پرشور در بیان علاقه به زبان فارسی سراغ ندارم."

تا هست عالمی،تا هست آدمی

هر دم به روی من

گوید عدوی من

کاین شیوهء دری تو چون دود می رود

نابود می شود

باور نمی کنم

لفظی که از لطافت آن جان کند حضور

رقصد زبان به سازش و آید به دیده نور

لفظی به رنگ لالهء دامان کوهسار

از تنگ شکرست

قیمت تر وعزیز

از پند مادر است

زیب از بنفشه دارد و از ناز و بوی

صافی ز چشمه جوید و شوخی زآب جوی

نونو طراوتی بدهد

چون سبزهء بهار

فارم چو صوت بلبل و دلبر چو آبشار

با جوش و موج خود

موجی چو موج رود

با ساز و تاب خود

با شهد ناب خود

دل آب می کند

شاداب می کند

لفظی که اعتقاد من است و مرا وجود

لفظی که پیش هر سخنم آورد سجود

چون خاک کشورم

چون ذوق کودکی

چون بیت رودکی

چون ذره های نور بصر می پرستمش.....

....

پوپک نیک طلب/سیرتحول ادبیات کودک و نوجوان در تاجیکستان/کتاب ماه ش179/شهریور90/ص49







هیچ نظری موجود نیست: