۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

قاضی و محتسب و شحنه و هر کس نگری

در بحبوحهء جنگ جهانی دوم که آقای فرگسن مدیر کل جیره بندی بود و اقتصاد کشورمان را به شیوه سوسیالیستی اداره می کرد و آذوقه واجناس ضروری مردم فقط از طریق کوپن در اختیارشان قرار می گرفت.
روزی رئیس دفتر مدیر کل جیره بندی خانم هلن مسکین به جرم دزدیدن مقدار زیادی کوپن از صندوق کوپنها بازداشت شد و دو روز بعد با قید کفالت آزاد شد.
رهی معیری شعر زیر را به این حادثه اختصاص داد:
این هلن کیست که عالم همه دیوانه اوست / قبلهء حاجت ارباب نظر خانهء اوست
قاضی و محتسب و شحنه و هر کس نگری / دین و دل باختهء عارض جانانهء اوست
کارش از دزدی دل دزدی کوپن شده است / مرد و زن دز عجب از شیوهء رندانهء اوست
طایر جان نقابت که بری بود زعشق / بستهء دام بلا در طلب دانهء اوست
صالح آشفته سر از طرهء او می باشد / دشتی آزرده دل از نرگس مستانهء اوست
فرگسن محو جمالش بود و داش جلال / این چه شمعی است که جان همه پروانه اوست
مستشاران و وکیلان همه سرمست ویند / آه از این بادهء نوشین که به پیمانهء اوست
جیره بندی اگر این ماه بداند کم و بیش / ز چه رو می ندهد جیرهء ما از لب خویش

هیچ نظری موجود نیست: