۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

اینچنین باشد وفای دوستان؟

استاد بیژن ترقی در خاطرات خود می نویسند:
در یکی از تابستانهای ایام جوانی بهمراه استاد جواد بدیع زاده_خواننده و آهنگساز_به یکی از باغ های ییلاقی اطراف کرج رفته بودیم.آن مرحوم صبح های خیلی زود مرا از خواب بیدار می کردند تا در هوای صبحگاهی به راه پیمایی برویم و در خلال صحبت،گاه به مناسبت بحث های ادبی ،فی الفور صدها بیت غزل یا مثنوی در ارتباط با موضوع را با ذکر تمثیلات و حکایات عارفانه و عاشقانه چاشنی کلامشان می کردند.هنگامی که بحث طولانی تر می شد به شور و نشاط می آمدند و ابیات مولانا را زمزمه می کردند:
یاد آرید،ای مهان،زین مرغ زار / یک صبوحی در میان مرغزار
این روا باشد که ما در بند سخت / گه شما بر سبزه گاهی بر درخت؟
اینچنین باشد وفای دوستان؟ / من در این بند و شما در بوستان؟

هیچ نظری موجود نیست: