۱۳۸۹ بهمن ۵, سه‌شنبه

چون آخرت یزید شد دنیامان

پس از چند روز درگیری با همسایه دیوار به دیوار مان(ز-ق) در خصوص سقفی که با شیب تند در پاسیوی مشترکمان ساخته بود.سرانجام تصمیم گرفتم صبر اختیار کنم و از فضای مه آلود و ابری بوجود آمده از خدا صبر و شکیبایی خواستار شدم تا خدا هدایتش کند.
خلاصه ساعتی بعد که از آنجا خارج شدم بیاد ماجرای حسن آقای عزیز و آقا مراد افتادم که در آنزمان پدرم ،مادرم و سایر بستگان چگونه از حق آن مرحوم دفاع کردند وحالا تنهای تنها ودور از خویشان بایستی از حق و عدالت دفاع کنم.با خود شعر اخوان را زیر لب زمزمه می کنم که:
خشکید و کویر لوت شد دریامان
امروز بد و ازان بتر فردامان
زین تیره دل دیو صفت،مشتی شمر
چون آخرت یزید شد دنیامان

هیچ نظری موجود نیست: