۱۳۸۹ مرداد ۱۰, یکشنبه

زعم ان الدین لا ینقضی

طرفداران ابو مسلم به دو گروه تقسیم شدند؛گروهی که مسلمیه بودند و ابو مسلم را خدا می دانستند و گروهی که او را نه تنها پدر مسلمانان بلکه او را ابو مجرم می خواندند و بر او لعن می فرستادند.
وقتی نگهبانان کاخ منصور،در وسط سالن،ابو مسلم را دستگیر کردند.ابو مسلم فریاد می زد:ای منصور عفو کت!یا ابن اللخناء العفو!!
و منصور این اشعار را زمزمه می کرد:
زعم ان الدین لا ینقضی / فاستوف بالکیل ابا مجرم
سقیت کاسا کنت تسقی بها / امر فی الخلق من العلقم ....
(گمان داشتی که در ترازوی دین حق ابو مجرم که زیاده روی کرد داده نخواهد شد،تو نیز از همان جام تلخ تر از علقم نوشیدی که خلق را به آن نوشانیده بودی. ){علقم،هندوانه ابو جهل باشد}

هیچ نظری موجود نیست: