۱۳۹۲ فروردین ۲۵, یکشنبه

اگر دستم رسد بر چرخ گردون




امیر عبدالله بن طاهر که در زمان عباسیان امیر خراسان بود.رزوی شخصی کتاب وامق و عذرا را بنزد امیر آورد. امیر گفت:ما بجز قرآن وحدیث پیامبر خدا(ص) کتابی نمی خوانیم و دستور داد آن کتاب را در آب بیافکنند و هر چه کتاب تالیف عجم و مغان است را بسوزانند.
اما نسخهء منحصر بفرد ابیات باباطاهر عریان وقتی در سال 853ه از دست شیخ ابوالبقا در چاه زمزم افتاد . شیخ از یکی از اعراب خواست تا کتاب را با دلوش بالا بیاورد. کتاب بدون هیچ آسیبی بالا آمد و نشان داد خدا اگر می خواست کتاب بشید بهترین فرصت بود برای محو شعری که:
اگر دستم رسد بر چرخ گردون / از آن پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده ای صد گنج در گنج / یکی را قرص جو آلوده در خون
......
باستانی پاریزی/ خود مشت مالی/ص386

هیچ نظری موجود نیست: