۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

تا باغ،غنچه داشت،منش باغبان شدم

وقتی فیروز میرزای نصرت الدوله ،فرمانفرمای بزرگ و ثروتمند به کرمان آمد،دو چیز گرانبها و ناب را از آن خود کرد.اول میرزا نعمت الله خواننده کرمانی و دوم دخترکی کرمانی که از بس نرم و سفید بود او را پنبه می گفتند.
پنبه خانم را برای پسرش عبدالحمید میرزا ناصرالدوله گرفت. دخترک سخت مورد توجه ناصرالدوله بود ولی از او نتوانست صاحب فرزندی شود و چون فرمانفرما از بارداری خانم مایوس شد او را طلاق داد.
البته مدتی بعد،علی رضا خان سرتیپ رئیس پست کرمان او را برای پسرش گرفت و این بار باردار شد .وقتی ناصرالدوله از این وصلت آگاه شد،شعر زیر را بهمراه حکم انتقال پدرش به محلات برای همسر جدید فرستاد:
تا باغ،غنچه داشت،منش باغبان شدم
حالا که بیشه شد،به شغالان گذاشتیم

هیچ نظری موجود نیست: