۱۳۸۹ فروردین ۲۷, جمعه

مخالفان تو،موران بدند،مار شدند

یادش بخیر سال 1368بود که دکتر علی اصغر حلبی فلسفه سیاست غرب را با چاشنی اشعار ادبا و حکمای ایرانی برایمان تدریس می کرد.وقتی استاد درباره
سیاست و اندیشه های ماکیاول سخن می گفتند،پذیرفتن چنان افکاری برای دولتمردان سیاسیمان از محالات شمرده می شد ولی پس از گذشت بیست سال از آن تاریخ خیلی از محالات آنروز ،جزء بدیهیات امروز قرار گرفته است. واین سیاست ماکیاولی در همه اعصار توسط سیاست بازان اجرا می شده است.
چنانکه مسعود رازی از شاعران عصر غزنوی ،شعر زیر را برای سلطان مسعود غزنوی سرودند:
مخالفان تو،موران بدند،مار شدند/ بر آر زود زموران مار گشته دمار
مده زما نشان زین بیش و،روز گار مبر/ که اژدها شود ار روزگار یابد مار
او می خواست به شاه نصیحت کند که ایلات و عشایر ترکمانان سلجوقی که در مرو و سرخس به دامداری مشغولند،وقتی وضع زندگیشان تغییر کند و ثروتمند شوند ، در امور سیاسی و قدرت دخالت می کنند! وشاه بایستی خطر را حس نموده و ...
ولی مسعود غزنوی بر او خشم گرفت و دستور تبعیدش به هندوستان را صادر کرد .
دکتر باستانی پاریزی می فرمایند:شعرای قدیم کار خبرنگاران عصر جدید را انجام می دادند و به قول بیهقی؛"این مسکین،سخت نیکو نصیحتی کرد،هر چند فضول بود،و شعرا را با ملوکان این نرسد."

۱ نظر:

Unknown گفت...

سلجوقيان بغارت و كشتار مردمان در خراسان مشغول بودند نه بدامداري و كشاورزي وسلطان مسعود در دندانقان مرو ازيشان شكست سختي خورد و اواره گونه بغزنين گريخت واين شعر بدين داستان اشارت ميكند نه بدانگونه كه در بالا نگاشته شده