۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

آزادی من اسیر مشتی خاک

وقتی مهندس احمد رضوی پس از کودتای 28 مرداد به زندان افتاد.استاد حبیب یغمایی قصیده ای را خطاب به شاه نوشت که توسط علاء به حضور شاه رسانده شد.شاه به تجدید نظر و آزادی او اشاره نمودو مهندس پس از طی کردن دو سال از زندانی ده ساله اش آزاد شد.
مهندس رضوی تا سال 1341 در ایران علاوه بر نمایندگی،در دانشکده فنی نیز تدریس می کرد.
هنگامی که در فرودگاه آتن باخبرنگاران مصاحبه کرد،گفت:ایران باید جمهوری شودوسپس در یک حادثه رانندگی در بین راه پاریس و بروکسل با برخورد با یک تیر چراغ برق بدرود حیات گفت و جنازه اش را در قبرستان پرلاشز در کنار قبر صادق هدایت دفن کردند.
وقتی داستان سید رضوی را می خواندم ،یاد شعر پوپک نیک طلب افتادم که:


دلگیرم از این زمانه ، دلگیرم
در اوج جوانیم ، ولی پیرم
آزادی من اسیر مشتی خاک
در حیرت آیینه تقدیرم

هیچ نظری موجود نیست: