۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

ز عمر آنچه بجا ماند یادگار غم است

وقتی سالها قبل دکتر پرویز خانلری(1292-1369) در بستر بیماری افتاد وبعد از آنکه دوران نقاهتش به اتمام رسید و از بیمارستان مرخص شد،در جواب شعر اخوان ثالث که شعری برای بهبودی او فرستاده بود.قطعه زیر را با پست به خانه اخوان فرستاد:
عزیز من،ز توام این پیام دلداری / دهد نوید که آید بهار بار دگر
بلی زمستان گر فصل سردی و سختی ست / امید هست که آرد ز پی بهار دگر
ولی چه سود،که پیرانه سر نگردد باز / نشاط و شادی و امید روزگار دگر
کنون که از تف انده گداخت شمع امید / منم نشسته و در پیش شام تار دگر
به کنج عزلت اگر هیچ غمگسار نماند / کجا روم ز پی یار غمگسار دگر؟
ز عمر آنچه بجا ماند یادگار غم است / چرا به سر نهمش باز یادگار دگر؟
هر افتخار که اندوختم،وبالم شد / چه بایدم که در افزایم افتخار دگر؟
زمانه قاصد شر است و پیک بیداد است / گمان مدار که گردد به یک مدار دگر
تو شادمانه بزی،ای رفیق عهد نشاط / که هست بر دل من زین بهار بار دگر

هیچ نظری موجود نیست: