۱۳۸۹ آبان ۴, سه‌شنبه

به فرق شعر و ادب تاج افتخار نهادی

سالهای چندی به علت بیماری و مسافرت های خارج از کشور ،استاد ابوالحسن ورزی را ملاقات نکرده بودم.اما فبل از درگذشتش مرا به خانه اش دعوت کرد.
مرحوم بیژن ترقی ادامه می دهند؛در مسیر منزلشان این چند بیت را سرودم تا به استاد تقدیم کنم:
تو ای که چشم و چراغ زمان و پیر مرادی / چه شد که کرده ای از دوستان دلشده یادی
تو آن یگانه ادیبی که با کلام مرصع / به فرق شعر و ادب تاج افتخار نهادی
حصار نای غزل،چون به لطف طبع گشودی / دری به خلوت زندانیان عشق گشادی
از آن هماره پریچهرگان به گرد تو گردند / که دل بجز به پریزادگان شعر ندادی
به راه شعر و ادب لحظه ای ز پا ننشستی / اگر ز دست برفتی،اگر ز پای فتادی
منم که با همه رنج زمانه خرم و شادم
چو باز می نگرم،ورزی عزیز تو شادی

هیچ نظری موجود نیست: