۱۳۸۹ مهر ۲۵, یکشنبه

مهر و وفا،فسانه چو عنقاست شهریار

احمد گلچین معانی از کارمندان اداره ثبت اسناد واملاک بود.او ابتدا به شعر و ساعری اهتمام داشت ، سپس به کار تحقیق و تصحیح متون قدیمی پرداخت. کتابهائی نظیر تذکره پیمانه،تذکره یخچالیه،تذکره نویسان هند و...را منتشر کرد.
گلچین در جوانی اشعارش را به نزد استاد شهریار می آورد تا آنها را تصحیح نماید.و بعدها به نقد اشعار شهریار می پردازد و از غزلیات استاد ایرادهایی ر می گیرد.شهریار در غزل زیر پاسخ نقادی او را چنین می سراید:
ای سرو سر فراز که بالا گرفته ای / چون شد که سایه از سر ما واگرفته ای
با تیر خامه دیدهء استاد دوختن / درس وفا نبود که از ما گرفته ای
چون صبح خندم ار که ببینم چو آفتاب / از جیب من بر آمده دنیا گرفته ای
پای از سرم دریغ مدار ای جوان که من / جانم ز دست رفته تو تا پا گرفته ای
خو با خسان گرفته ای،ای گل به رغم من / این خوی زشت بین که تو زیبا گرفته ای
دور از تو بود نکته به یاران فروختن / نادان نئی که خرده به دانا گرفته ای
چون اشکم از دو دیده کجا می روی که تو / چون داغ عشق بر جگرم جا گرفته ای
جمعی به دور شمع تو پروانه اند،لیک / آتش در آن میانه تو تنها گرفته ای
از اشک من شکفتی وا کنون به چشم من / ای گل ز اشک،راه تماشا گرفته ای
مهر و وفا،فسانه چو عنقاست شهریار
فارغ توئی که عزلت عنقا گرفته ای

هیچ نظری موجود نیست: