۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

که حکمران سر موج جز حبابی نیست

زمانی سرپرست موسیقی رادیو،آهنگسازان و ترانه سرایان را در دفتر خود جمع می کرد تا ترانه های پخش شده هر ماه را مورد نقد و بررسی قرار دهد،ضمنا" پست و مقام خود را نیز نشان بدهد.
یکبار که جناب سرپرست مشغول سخنرانی بود،مرحوم شهر آشوب که یکی از ترانه سرایان سوخته دل و عارف بود وارد اطاق شد و بی مقدمه گفت:"احسنت _آفرین"و خیلی آرام در صندلی اش جا گرفت.پس از شنیدن چندین آهنگ،باز جناب سرپرست شروع کرد به نقد یکی از آهنگسازان و به او گفت:این آهنگ تم عربی دارد و من دیگر اجازه نمی دهم چنین مواردی رخ بدهد.باز مرحوم شهر آشوب گفت:"احسنت_آفرین"!اینبار شلیک خنده بود که فضای اتاق را پر کرد.
اما این دفعه جناب سرپرست، با چهره ای عبوس به آقای شهر آشوب گفت: انگار حالتان خوب نیست و بفرمائید بیرون و از فردا هم حق ورود به رادیو را ندارید.
استاد بیژن ترقی دوست و همکار شهر آشوب می گوید:او با نگاهی معصومانه از اتاق خارج شد و چند روز بعد که او را دیدم بیت زیر را برایم خواند که در دل و جانم طوفانی بر پا کرد:
درون بحر،دل گوهر از جفا خون شد
که حکمران سر موج جز حبابی نیست

هیچ نظری موجود نیست: