استاد محمد قهرمان می نویسد:
اخوان ثالت پس از گرفتن دیپلم به تهران آمد.مدتی در یکی از دستگاههای فرهنگی مشغول به کار شد.سپس در پلشت به تدریس پرداخت.بعد به کریم آباد ورامین رفت که معلم و مدیر دبستان بود.در اواخر اسفند 1328 چند روزی را مهمانش در کریم آباد بودم و چون به طنز علاقمند بودم ، بعد از خداحافظی در کنار جادهء کریم آباد ورامین قطعه زیر را سرودم:
تاجری داشت همسری زیبا / نوکری هرزه نیز بود او را
کم کمک این جوانک نایاب / سر نخ داد با زن ارباب
داشت یک روز بوسه بر می چید / از لب زن،که تاجر او را دید
بوسه خورد و نکرد نامردی / گفت ارباب را به خونسردی
گربه کش می رود ز روغنها / زنتان بو کند دهان مرا
اخوان ثالت پس از گرفتن دیپلم به تهران آمد.مدتی در یکی از دستگاههای فرهنگی مشغول به کار شد.سپس در پلشت به تدریس پرداخت.بعد به کریم آباد ورامین رفت که معلم و مدیر دبستان بود.در اواخر اسفند 1328 چند روزی را مهمانش در کریم آباد بودم و چون به طنز علاقمند بودم ، بعد از خداحافظی در کنار جادهء کریم آباد ورامین قطعه زیر را سرودم:
تاجری داشت همسری زیبا / نوکری هرزه نیز بود او را
کم کمک این جوانک نایاب / سر نخ داد با زن ارباب
داشت یک روز بوسه بر می چید / از لب زن،که تاجر او را دید
بوسه خورد و نکرد نامردی / گفت ارباب را به خونسردی
گربه کش می رود ز روغنها / زنتان بو کند دهان مرا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر