۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

خرد چیره بر آرزو داشتم

زمانی مرحوم ادیب نیشابوری، همسری اختیار کرده بودند که در همان روز اول به بازار آمده و دو تا هندوانه گرفته تا به منزل ببرند ولی در بین راه هندوانه ها از دستشان سر خورده و افتادند. او هر چه تلاش کرد نتوانست آنها را بردارد،با ناراحتی زیاد بجای خانه بسمت مدرسه آمد و متوجه شد که با یک دست نمی شود دو هندوانه را برداشت.همان روز زن را طلاق داد و گفت:او از جنس ما نیست!
استاد باستانی پاریزی می نویسند:او هم مثل همنام دیگرش ادیب پیشاوری تا آخر عمرد مجرد زیست و در وصف حال خود گفت:
خرد چیره بر آرزو داشتم / جهان را به کم مایه بگذاشتم
چو فرزند مریم سپردم جهان / نه شامم مهیا و نه چاشتم
چو هر خواسته کرد باید یله / من ایدون گمانم همه داشتم
ازیراست کاندر صف قدسیان / درخشان یکی پرچم افراشتم

هیچ نظری موجود نیست: