۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

من نمی ترسم اگر عشق سراغم آید

در روز سیزده آبان سال 57 چند نفر از دانش آموزان محله مان(نازی آباد) به سمت دانشگاه تهران رفتند. آنروزها والدین نگران بچه هایشان بودند و مدارس نیز نیمه تعطیل بودند.در جلوی دانشگاه تهران تظاهرات دانش آموزان با دانشجویان گره خورده بود. ماموران پلیس برای متفرق کردن تظاهر کنندگان از گاز اشک آور استفاده کرد و بعد تیراندازی را شروع کرد.سید حسین سید فاطمی در همان ابتدا به شهادت رسید.جنازه اش را رژیم خود دفن کرد و اجازه برگزاری مراسم به خانواده اش را هم نداد و ...
در سیزدهم آبان سال 62 ،معلم جبر و دینی مان؛ آقای حجاریان مطلب فوق را در کلاس 4/1 شهیدستان سید فاطمی تعریف می کرد. و من جمعهء همان هفته برای پیدا کردن قبر سید به بهشت زهرا رفتم.
امسال که سی ا مین سالگرد آن شهیدبا التهاب و اظطراب برگزار می شد و شعارهای عدالت محور آن سالها کم رنگتر و بی رمق تر شده اندبه شعر پوپک نیک طلب فکر می کردم که در سیردهم آبان امسال سروده شده است:
من نمی ترسم اگر عشق سراغم آید
از پس آینه ها چشم وچراغم آید
من نمی ترسم اگر شام سیاهی ماند
بر در شهر همه زاغ وکلاغم آید
من نمی ترسم اگر روی سحر گلگون است
باز با خنده ی گل لاله ی داغم آید
من نمی ترسم اگر بیدل و دیوانه شوم
از تمام دل تنهایی من غم آید
من نمی ترسم اگر دور شوم از بر تو
تا روم باز نگاه تو به باغم آید

هیچ نظری موجود نیست: