۱۳۸۸ آذر ۱, یکشنبه

سوختن این شعر را به بود از ساختن

دههء سی اوج مقابله شعر نو با شعر سنتی بود. طرفین حملات خود را عریانتر بیان می داشتند.رژیم نیز بخاطر فراموشی روشنفکران از نهضت ملی شدن نفت و دکتر محمد مصدق به این جور مسائل دامن می زد.در همان روزها شاعری بنام هوشنگ ایرانی شعر نویی سرود و کلمات جیغ بنفش را برای اولین بار بکار برد. ابراهیم صهبا که از حملات نوسرایان در امان نمانده بود شعر زیر را سرود و در شهر مورد استقبال وسیع قرار گرفت:
مد شده این روزها مکتب نو ساختن / شهرتی اندوختن گردنی افراختن
گاه ز جیغ بنفش! گاه ز هذیان سبز / پرت وپلایی خنک وصل به هم ساختن
چنته چو خالی بود پاک ز مضمون نو / هر طرف از شعر نو ولوله انداختن
بر ادبای سلف خرده گرفتن به زور / بر شعرای بزرگ بی سببی تاختن
نیست چو در شعرشان وزنی و اندیشه ای / وزن به هم ریختن قافیه را باختن
در همه کار جهان قاعده باشد ضرور / فخر چنین شاعران قاعده نشناختن
قر قر زاغ سیاه!شرشر آب کبود! / قدقد قوی سفید پشت هم انداختن
باد کند غژ و غژ در افق دور دست / شمع کند فش و فش،لحظه بگداختن
نام چنین ترهات داده همی شعر نو / کی به از این می توان مسخره پرداختن
من چه کنم گر تو را ذوق خداداد نیست / چند به روی ادب خنجر کین آختن
گر بود این شعر نو وای به حال هنر
سوختن این شعر را به بود از ساختن

هیچ نظری موجود نیست: