۱۳۸۸ آذر ۶, جمعه

کاریز،درون جان تو می باید

در ابتدای دولت نهم بارقهء امیدی در دلهای مردم فقیر ایجاد شد. آن دولت هم مانند دولت های قبل شعارهای زیادی داد. از جمله جلوگیری از رفتن مسولان دولتی که یکبار قبلا" به مراسم حج رفته بودند به این مراسم عباذی و سیاسی بود. علتش را هم رسیدگی به کارهای مردم عنوان کرد. اما یک سال هم به طول نکشید که اعلام شد برخی از وزرا به عنوان پاداش با همسرانشان به حج می روند.
در این مدتی که به سر کار می روم ، هر روز با ارباب رجوع های زیاذی سر و کار دارم. و اگر یک روز مرخصی ساعتی یا روزانه می گیرم،فردایش مردم اعلام می کنند؛ که روز گذشته آمده بودیم و کارمان انجام نشد! و مجبور شدیم شب را در تهران بخاطر نبودن تو بیتوته کنیم .
در اداره ای که مشغول هستم،چند نفر از روسا ،هر سال به عناوین مختلف به حج می روند و در سایر ادارات نیز مدام این داستان تکرار می شود و می شنوم.
مولانا ، برای پاک شدن از نفسانیات به چشمه درونی اشاره می کند،چشمه ای که فراموشش کرده ایم:
کاریز،درون جان تو می باید / کز عاریه ها،دری،تو را نگشاید
آن چشمه که در خانه تو می زاید / به،از رودی که از برون می آید

هیچ نظری موجود نیست: