مرحوم احمد سروش از نویسندگان و شعرای عارف مسلکی بود که مرحوم اخوان ثالث در شعر زمستان خود چنین از او یاد می کند:
مسیحای جوانمرد من،
ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...
زمانی احمد سروش بخاطر اطلاعات و سوابق زیادی که در امر نوشتن داشت،اکثر برنامه های رادیو ؛اعم از برنامه کودک،زن و زندگی،نمایش نامه نویسی تا قصه شب را یک تنه می نوشت و به مرحله اجرا می گذاشت.
چند سال بعد که جناب رئیس عوض شد،سروش نسبت به برنامه مشاعره شعر اعتراض کرد و آنرا در خور ادبیات وزین این سرزمین ندانست.رئیس جدید در پاسخ گفته بود:تو که شاعر نیستی و بهتر است در برنامه های دیگر مداخله نکنی!
او از جواب رئیس دلگیر شد و در مدت یکماه بعد،مجموعه شعری بنام؛"درای از خود فراموشان"تهیه و منتشر کرد.
یکی از رباعی های کتاب چنین است:
دیروز امیران همه می کوشیدند
باشد که نظر کردهء پیری گردند
امروز مراد جمله پیران این است
در خورد عنایات امیری گردند
مسیحای جوانمرد من،
ای ترسای پیر پیرهن چرکین
هوا بس ناجوانمردانه سرد است...
زمانی احمد سروش بخاطر اطلاعات و سوابق زیادی که در امر نوشتن داشت،اکثر برنامه های رادیو ؛اعم از برنامه کودک،زن و زندگی،نمایش نامه نویسی تا قصه شب را یک تنه می نوشت و به مرحله اجرا می گذاشت.
چند سال بعد که جناب رئیس عوض شد،سروش نسبت به برنامه مشاعره شعر اعتراض کرد و آنرا در خور ادبیات وزین این سرزمین ندانست.رئیس جدید در پاسخ گفته بود:تو که شاعر نیستی و بهتر است در برنامه های دیگر مداخله نکنی!
او از جواب رئیس دلگیر شد و در مدت یکماه بعد،مجموعه شعری بنام؛"درای از خود فراموشان"تهیه و منتشر کرد.
یکی از رباعی های کتاب چنین است:
دیروز امیران همه می کوشیدند
باشد که نظر کردهء پیری گردند
امروز مراد جمله پیران این است
در خورد عنایات امیری گردند
۲ نظر:
دیر زمانیست که دل چهره مقصود ندید
دیر زمانیست که دل چهره مقصود ندید
ارسال یک نظر