۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

چه گوهری به کمال تو کار برده فلک

در ایام جنگ و شبهای تاریک موشکباران که تنها چراغ ضبط صوت خانهء ما روشن بود.این صدای استاد شجریان بود که غزل خواجه شیراز را با ویولون پرویز یاحقی به گوش می رسید که سکوت شب را می شکست و خاطرهء افسرده ما را تسلی می داد.


مرحوم بیژن ترقی در ادامه می نویسند:

شبی از آن شبها که مشغول شنیدن صدای خواننده اصیل و شجاع سرزمینمان بودم،غزل زیر را سرودم:

شب است و ساغر چشمم ز گریه گلگون است / چه جای باده که در جام زندگی خون است

ز سوی قمر یکان شکسته بال چمن / هر آنچه نغمه به گوشم رسیده محزون است

سرود سرمدی ای دوست لحظه ای سرکن / که غم نموده کمین،در پی شبیخون است

شجر که پاک بود،میوه اش شکر ریز است / گهر که پاک بود،طالعش همایون است

چه گوهری به کمال تو کار برده فلک / که هر هنر که تو را داده،در مکنون است

ندارد اینهمه شور و نشاط و سرمستی / شراب اگر چه ز خمخانهء فلاطون است

قلم ز نیشکر است و رقم ز سودهء مشک / ز بسکه خط تو شیرین و شنگ و موزون است

پریوشان خط و خلق و بانگ و نغمه و شعر / بهم برآمده،ای دوست این چه افسون است

به شعر حافظ و آوای دلکشت"بیژن"

اگر که جان دهد از شوق،باز مغبون است

........................

بیژن ترقی/از پشت دیوارهای خاطره/ص183

هیچ نظری موجود نیست: