۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

یوسفم را قعر چاه اولیتر است


وقتی دز پاریس،دچار دلتنگی می شدم،برای رفع آن به گردش شانزه لیزه و سن ژر من دو پره نمی رفتم.بلکه به گورستان پناه می بردم و فاتحه ای که در ولایت بر مزار شاه ولی می خواندم را برای مرحوم صادق هدایت حرام می کردم!

دکتر باستانی می نویسند:

آدمی که در روزهای دلتنگی می رود سر در چاهی می کند،دچار بیماری "هوم سیک" است ،چه شمس قیس رازی باشد و چه مولای روم:

چون بخواهم کز سرت آهی کنم / چون علی سر را فرا چاهی کنم

چون که اخوان را دل کینه و راست / یوسفم را قعر چاه اولیتر است

مست گشتم،خویش بر غوغا زنم / چه چه باشد؟خیمه بر صحرا زنم

...............

باستانی پاریزی/سنگ هفت قلم/ص489

هیچ نظری موجود نیست: