۱۳۹۱ مرداد ۲۲, یکشنبه

از برای دفع"یاجوج هوا"از "آب خشک"

چند سال قبل وقتی در استکهلم با دکتر بحرالعلومی مشغول تماشای شستن کف خیابان بودیم.دکتر پرسیدند:پول اینها را از کجا می آورند؟گفتم:از مستعمرات خودشان!


دکتر با لبخندی تمسخر آمیز گفت:اولا"استعمار دیگر مفهوم قبلی را ندارد،انگلستان کانادا و هند را واگذاشت و فرانسه سیام و الجزایر را،ثانیا" سوئد که هیچ وقت مستعمره نداشته است.کدام مستعمرات؟گفتم:من وتو !که حی و حاضریم پولی را که از حق التدریس ساعتی بیست سی تومان بدست می آوریم،به اینجا می آوریم و بخورد اینها می دهیم تا شستن خیابانهایشان را تماشا کنیم!

بعد نمونهء دیگری را مثال زدم که برای خریدن اتومبیل ولوو پنجاه هزار تومان که معادل بیست هزار من گندم است باید پول بدهی.استعمار دیگر قلعه و تفنگ وبرج و بارو و جنگ هندو و مسلمان نیست.استعمار این است که از خرید زن و بچه ات بزنی و در عوض چرخ گوشتی سوئدی بخری!وگفتم:حالا فهمیدی که چگونه دو تا مستعمرهء حی حاضر در اینجا حضور دارند؟سپس اضافه کردم نه تنها من و تو مستعمره ایم،بلکه عامل استعمار هم هستیم!خندید و گفت:این حرف را دیگر باور نمی کنم.گفتم:بجای این که به بچه های مردم یاد بدهیم چگونه چرخ گوشتی و اتومبیل ولوو و هلیکوپتر بسازند،کوشش داریم که از لای این شعر خاقانی به هزار زحمت معنی بطری شراب حرام را درآورند:

از برای دفع"یاجوج هوا"از "آب خشک"

"خاکیان سدی"به روی"آتش تر"بسته اند!

....

از پاریز تا پاریس/ص260

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام این بلیت از برای دفع یأجوج هوس از آب خشک...
از خاقانی نیست. از مجیرالدین بیلقانی است.
بدون تحقیق چیزی ننویسید و کسی را بی خودی در اینترنت به شک و گمان نیندازید.

QURAISHI گفت...

شهر از بیدل هست