۱۳۹۱ مرداد ۲۴, سه‌شنبه

تدبیر نیست جز سپر انداختن،که خصم

هولاکو خان،چند ماهی را در شهرهای ایران به تجهیز قوا پرداخت و سرانجام در سال 655ه آماده حمله به بغداد شد.در این زمان خلیفه بغداد سفیری بنام ابن الجوزی را به بارگاه هولاکو و خواجه نصیر فرستاد و او در ضمن پیام خود گفت:"...از خاور تا باختر که خدا پرست و دین دارند،تمامت بنده این درگاهند..."و هولاکو ،جناب سفیر را با بی اعتنایی پس فرستاد.وبه او فهماند که تمام لشکرهای دنیا عاجزتر از آن هستند تا بتوانند جلوگیری کنند از حادثه ای که زمان وقوع آن فرا رسیده است.


وقتی مستعصم متوجه خطر مغولان شد،مجددا" ابن جوزی را فرستاد و پیام داد:شرق از آن تو باشد و به ولایت خراسان بازگرد.اما خان مغول به طنز گفت:این همه راه آمده ایم،چگونه خلیفه را نادیده بازگردیم؟

استاد باستانی در ادامه مطلب فوق می نویسند:برای خلیفه معلوم شد که؛

تدبیر نیست جز سپر انداختن،که خصم

سنگی به دست دارد و ما آبگینه ای

..................

باستانی پاریزی/سنگ هفت قلم/ص460و461

هیچ نظری موجود نیست: