۱۳۹۱ مرداد ۲۶, پنجشنبه

که پیش از تو شاهان فراوان بدند

در مدخل بازار،به زیارتگاه تازه ای برخورد کردم.بر روی دیوار آن با خط درشت نوشته شده بود:"درگاه شریف حضرت میر ملک ایاز،رحمه الله علیه،سپهسالار شهنشاه سلطان محمود غزنوی"و در آنجا چند تن مشغول شمع روشن کردن و زیارت کردن بودند.


استاد باستانی پاریزی در ادامه سفرنامه خود می نویسند:

در اینجا یک باره من به این فکر افتادم که کامیارترین افراد عالم همین جناب ایاز بوده است.کسی که دنیا را بدان گونه سلطانی مثل محمود به او داده بود،و آخرت را هم خداوند این طور به او بخشیده است.

روایتی است که لقب فردوسی هم از آن ساعت یه شیخ ابوالقاسم طوسی داده شد که در بدیه در وصف خط ایاز گفت:

مست است تو را و چشم تو تیر به دست

بس کس که ز تیر چشم تو سینه بخست

پوشیده زره عارض تو،عذرش هست

کز تیر بترسد همه کس،خاصه ز مست

سلطان را به غایت خوش آمد گفت:یا ابوالقاسم،مجلس ما را چو ماه فردوس منور ساختی ،و از آنروز تخلص شاعر فردوسی گردید.

و همچنین می گویند: هجونامه فردوسی هم توسط ایاز در مجلس عشرتی به سلطان داده شد و شاه هم آنرا به عنصزی داد تا بخواند:

ایا شاه محمود کشور گشای/ زمن گر نترسی بترس از خدای

که پیش از تو شاهان فراوان بدند/ همه تاجداران کیهان بدند...

و بقول مولوی همیشه چارق و پوستین قبل از بردگی خود را در حجره ای آویخته بود که اگر سلطان بر او خشم گرفت به سلطان حالی کند که غیر از این چیزی ندارد! و سلطان هم می گوید:

ای ایاز از تو غلامی نور یافت / نورت از گردون به بالا بر شتافت

حسرت آزادگان شد بندگی / بندگی را خود تو دادی زندگی

شیخ اجل نیز درباره او می سراید:

یکی خرده بر شاه غزنین گرفت / که حسنی ندارد ایاز ای شگفت

گلی را که نه رنگ دارد نه بوی / غریبست سودای بلبل بر اوی

به محمود گفت این حکایت کسی / بپیچید از اندیشه بر خود بسی

که عشق من ای خواجه بر خوی اوست / نه بر قد و بالای دلجوی اوست

هیچ نظری موجود نیست: