در ضیافت سفارت ایران به افتخار دکتر اقبال ،یکی از رجال اقتصاددان رومانی از من پرسید:چه چیز تازه ای در بخارست دیده ام؟من از وجود نسخه نظامی گفتم.او پرسید آیا نظامی به روسی هم شعر می گفته است؟آخر در باکو،در آکادمی اش تابلوی روسی مشاهده کردم و به ذهنم حطور کرد که شاعر روسی است.
دکتر باستانی می نویسند:در پاسخش گفتم:نظامی یک شاعر ایرانی است که فعلا" روس گیر شده است.و نه تنها روسی نیست بلکه در اسکندر نامه اش از روس ها سخت نالیده است:
دوالی که سالار آبخاز بود / به نیروی شه گردن افراز بود
درآمد بر شاه نیکو سگال / بنالید مانند کوس از دوال
که فریاد شاها ز بیداد روس /که از مهد آبخاز بستد عروس
ز روسی نجوید کسی مردمی / که جز صورتی نیستشان ز آدمی
اگر بر خری بار گوهر بود/ به گوهر چه بینی؟همان خر بود...!
...
از پاریز تا پاریس/ص296
دکتر باستانی می نویسند:در پاسخش گفتم:نظامی یک شاعر ایرانی است که فعلا" روس گیر شده است.و نه تنها روسی نیست بلکه در اسکندر نامه اش از روس ها سخت نالیده است:
دوالی که سالار آبخاز بود / به نیروی شه گردن افراز بود
درآمد بر شاه نیکو سگال / بنالید مانند کوس از دوال
که فریاد شاها ز بیداد روس /که از مهد آبخاز بستد عروس
ز روسی نجوید کسی مردمی / که جز صورتی نیستشان ز آدمی
اگر بر خری بار گوهر بود/ به گوهر چه بینی؟همان خر بود...!
...
از پاریز تا پاریس/ص296
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر