۱۳۸۸ مهر ۳, جمعه

به جز غبار حرم،چیز دیگری نبرم


وقتی رژیم طالبان سرنگون شد،بسیاری از مردم همسایه مان افغانستان به دیار خود برگشتند.شاعر بزرگ افغانی محمد کاظم کاظمی شعر زیر را  سالها قبل برای هم وطنان خود سروده بود :

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت / پیاده آمده بودم،پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد / و سفره ای که تهی بود،بسته خواهد شد
و در حوالی شبهای عید،همسایه / صدای گریه نخواهی شنید،همسایه
همان غریبه که قلک نداشت،خواهد رفت / و کودکی که عروسک نداشت، خواهد رفت
منم تمام افق را به رنج گریده / منم که هر که مرا دیده،در گذر دیده
منم که نانی اگر داشتم،از آجر بود / و سفره ام،که نبود،از گرسنگی پر بود
به هر چه آینه،تصویری از شکست من است / به سنگ سنگ بناها،نشان دست من است
اگر به لطف و اگر به قهر،می شناسندم / تمام مردم این شهر،می شناسندم
من ایستادم،اگر پشت آسمان خم شد / نماز خواندم،اگر دهر ابن ملجم شد
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد / و سفره ام که تهی بود،بسته خواهد شد


چگونه باز نگردم؟که سنگرم آنجاست / چگونه؟ آه ،مزار برادرم آنجاست
چگونه باز نگردم که مسجد و محراب / وتیغ، منتظر بوسه بر سرم آنجاست
اقامه بود و اذان بود آنچه اینجا بود / قیام بستن و الله اکبرم آنجاست
شکسته بالی ام اینجا شکست،طاقت نیست / کرانه ای که در آن خوب می پرم،آنجاست
مگیر خرده که یک پا و یک عصا دارم / مگیر خرده،که آن پای دیگرم آنجاست


شکسته می گذرم امشب از کنار شما / وشرمسارم از الطاف بی شمار شما
من از سکوت شب سردتان خبر دارم / شهید داده ام،از دردتان خبر دارم
تو هم به سان من از یک ستاره سر دیدی / پدر ندیدی و خاکستر پدر دیدی
تویی که کوچه غربت سپرده ای با من / ونعش سوخته بر شانه برده ای با من
تو زخم دیدی،اگر تازیانه من خوردم / توسنگ خوردی اگر آب و دانه من خوردم
اگر چه مزرع ما دانه های جو هم داشت / وچند بنه مستوجب درو هم داشت
اگر چه تلخ شد آرامش همیشه تان / اگر چه کودک من سنک زد به شیشه تان
اگر چه متهم جرم مستند بودم / اگر چه لایق سنگینی لحد بودم
دم سفر مپسند ید نا امید مرا / و لو دروغ،عزیزان بحل کنید مرا
تمام آنچه ندارم،نهاده،خواهم رفت / پیاده آمده بودم،پیاده خواهم رفت
به این امام قسم،چیز دیگری نبرم/ به جز غبار حرم،چیز دیگری نبرم
خدا زیاد کند اجر دین و دنیاتان / و مستجاب شود باقی دعاهاتان
همیشه قلک فرزندها یتان پر باد / ونان دشمنتان هر که هست، آجر باد
....
اطلاعات /شماره 24512/-17/4/88/-ص6

هیچ نظری موجود نیست: