۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

نازلی بهار خنده زد و ارغوان شکفت

در اواخر سال 1332 احمد شاملو به خاطر انتشار مجله آتشبار به مدیریت ابوالقاسم انجوی شیرازی،که مجله ضد سلطنتی بود به استناد ماده پنجم حکومت نظامی بازداشت می شود.او مدت چهاده ماه بدون اعلام اتهام در زندان موقت شهربانی و زندان قصر بازداشت می ماند.احمد شاملو در زندان ،وارطان سالا خانیان را می بیند که بر اثر شکنجه آثار کندن پوست روی صورتش بود.وارطان مبارزی ارمنی بود که در بازجویی ها از احدی اسم نبرد و زیر شکنجه کشته شد.
شاملوی بزرگ در مرگ این مبارز و قهرمان ملی شعر مرگ نازلی را می سراید:
"-نازلی بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه،زیر پنجره گل داد یاس پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبود شدن،خاصه در بهار..."
نازلی سخن نگفت؛
سرافراز
دندان خشم برجگر خسته بست و رفت...


"-نازلی سخن بگو!
مرغ سکوت،جوجهء مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته ست!"
نازلی سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیره گی بر آمد و در خون نشست و رفت...


نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود
یک دم درین ظلام در خشید و جست و رفت...


نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گل داد و
مژده داد:"زمستان شکست!"
و
رفت...
...........
اعتماد ملی-شماره 980/ص10

هیچ نظری موجود نیست: