۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

گلزار به تاراج خزان خواهد رفت


مناظره های چند روز گذشته بین نامزدهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری، قصه های ناشنیده زیادی را برای مردم فراهم کرد. از جمله آنها شاید به مساله دست و دلبازی عده ای در بیت المال اشاره کرد که چه راحت از کنار آن می گذشتند و با آنکه حضرات از واجدین شرایط بودند مصیبت وقتی است که افراد نا اهل بر مصدر کار باشند.
دیشب که مناظره تک نفره را شاهد بودم یادداشتهای علامه قزوینی را مطالعه می کردم؛
"24 اسفند 1321 ،بابت قسط اول ترتیب فهرست کتابخانه سلطنتی چکی از وزارت دربار جناب آقای حسین علاء به مبلغ دو هزار تومان به اسم من رسید که در 26 رفته از بانک ملی گرفتم..."
"7 فروردین 1322 امشب،دو هزار تومانی را که در 24 اسفند گذشته از طرف وزارت دربار برای من فرستاده بودند به آقای علاء که امشب در منزل ایشان مهمان بودم،شخصا" و حضورا" یعنی یدا" بید پس دادم،هر چه فکر کردم این چند روز ،دیدم از عهدهء آن کار برنمی آیم."
البته علاء آن مبلغ را برای فهرست نویسی و انجام کار به قزوینی نداده بود،این بهانه ای برای تشکر بود چون فهرست نویسی قبل از آن نوشته شده بود.
و چه زیبا عاشق اصفهانی می سراید:
نه راحت و نه رنج جهان خواهد ماند / خوش باش که نه این و نه آن خواهد ماند
گلزار به تاراج خزان خواهد رفت / وین بستن در به باغبان خواهد ماند.

هیچ نظری موجود نیست: