۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

ای کعبهء امید کجایی که در رهت

انجمن شعرای اصفهان در سال 1337 ق از شعرا خواستند که به استقبال غزل فروغی بسطامی که با این بیت آغاز می شود بروند:
در اشک من بچشم حقارت نظر مکن / کاین لعل را بخون جگرپروریده ام
استاد جلال الدین همایی غزل زیر را سرودند:
از بوستان وصل تو هر گل که چیده ام / خاری بود زبیم فراقت بدیده ام
با پای پر ز آبله اندر قفای دوست / منت بسی زخار بیابان کشیده ام
شیرین لبا ترشمکن ابرو بروی من/ کاندر غم تو تلخی هجران چشیده ام
تا بسته شد بزلف توام رشتهء امید / پیوند الفت از همه عالم بریده ام
آخر بدست غیر فتاد آن گلی که من / با اشک چشم و خون دلش پروریده ام
ایکاش روز واقعه بر تن کفن شود / آنجامه یی که در غم رویت دریده ام
آن طایرم که در ازل از آشیان قدس / اندر هوای دانهء خالت پریده ام
ای کعبهء امید کجایی که در رهت / بس روی خارهای مغیلان دویده ام
صیاد مهلتی که من از کنج آشیان / اندر هوای دانه و آبی پریده ام
از بهر قند لعل لب دلستان سنا / دشنامهای تلخ مکرر شنیده ام

هیچ نظری موجود نیست: