۱۳۸۸ شهریور ۱۸, چهارشنبه

شهر فرنگ است ای کلاه نمدی ها

میرزاده عشقی که عاشق وطن بود و تا آخرین نفس علیه استبداد ایستاد در شماره سوم دوره قرن بیستم، منظومه ای علیه قوام السلطنه نوشت و قبل از شروع خواندن قطعه شعر، از مردم خواست که این ابیات را در قهوه خانه ها و گذرگاه های عمومی با صدای بلند بخوانند تا مخاطبین دیگر، ظلم قدرتمندان حاکم را ببینند:
شهر فرنگ است ای کلاه نمدی ها / موقع جنگ است ای کلاه نمدی ها ...
بنده قلم دستم است و دست شماها / بیل و کلنگ است ای کلاه نمدی ها
فکر چه کارید ای کلاه نمدی ها
دست در آرید ای کلاه نمدی ها
ما دگر این مرد را قبول نداریم / رای بر این خائن عجول نداریم
گر نرسیده بگوششان سخن ما / هست از این ره که ما فضول نداریم
حرف من و دوستان من همه حق است / این گنه ما بود که پول نداریم
گوش بدارید ای کلاه نمدی ها
دست درآرید ای کلاه نمدی ها ...

هیچ نظری موجود نیست: