۱۳۸۸ شهریور ۲۵, چهارشنبه

مخبر روزنامه رعدم


در سال 1334 ه.ق که در دامغان درس می خواندم ،مدیر و معلم مان آقای عبدالله یاسایی بودند.ایشان بمن گفتند وقتی من به تهران می روم توباید اخبار دامغان را برایم بفرستی. به این ترتیب چند روز بعد، اخبار دامغان در روزنامه رعد چاپ می شد. بعد از دو سال به شاهرود رفتم و درخواست خبرنگاری روزنامه رعد را کردم که پذیرفته شد.
آن روزها مخبرین در خفا مطالبشان را می نوشتند و من نیز محرمانه این کار را می کردم.
استاد حبیب یغمایی در ادامه می نویسند:در آن سالها آقای عین الملک پدر امیر عباس هویدا ترجمه داستانی عاشقانه از عربی را می نوشت و قهرمان آن یوسف و معشوقه اش دعد نام داشت و من به تفنن نوشتم :
مخبر روزنامه رعدم / آگه از حال یوسف و دعدم
که این بیت مرا لو داد و تحت تعقیب قرار گرفتم چون علیه ژاندارمری نیز نوشته بودم ولی با حمایت سید ضیا الدین خلاص شدم.

هیچ نظری موجود نیست: