در فروردین 1363، مراسم بزرگداشت استاد شهریار در تبریز برگزار شد. از تهران استاد مشفق کاشانی بهمراه اساتید مهرداد اوستا ،گلشن کردستانی، سپیده کاشانی، غلامرضا قدسی و محمود شاهرخی به آن شهرمی روند.استاد مشفق کاشانی در مقاله ای که در شماره 260 کیهان فرهنگی نوشته اند ادامه می دهند:
قبل از برگزاری کنگره به منزل استاد شهریار رفتیم و پس از احوال پرسی ابتدا استاد شاهرخی شعری را که درباره استاد سروده بودند را قرائت کرد و وقتی به این بیت رسیدندکه:
تعالی الله که دارد پاس حرمت شهریاری را
نظامی کو خط بطلان به نام شهریاران زد
استاد شهریار چنان به وجد آمدند که برخاست و استاد شاهرخی را در آغوش گرفتند و بوسیدند.
شعر آقای شاهرخی عبارت بود از:
دگر ره ابر آذاری علم بر کوهساران زد / به باغ و بوستان خرگاه سلطان بهاران زد
برون شد میر فروردین به صد آرایش و آیین / به صحرا خیمهءرنگین هزاران در هزاران زد
بیا بر کلک آن نقاش جان و دل بر افشانیم / که نقشی این چنین دلکش به باغ و مرغزاران زد
به دور گل به گلشن شو دمی سوی شقایق بین / نگر داغی که او بر دل زسوگ گلعذاران زد
ز مرغان چمن بشنو که پیک دولت باقی / به دست مرحمت حالی در امیدواران زد
تعالی الله که دارد پاس حرمت شهریاری را / نظامی کو خط بطلان به نام شهریاران زد
بنامیزد که که بنوازد به عزت بختیاری را / همان دولت که دست رد به روی بختیاران زد
به جا بود این چنین حرمت به جای شهریار آری / زمانه قرعهء قسمت به نام حقگزاران زد
همان نام آور دوران که با کلک فسونکارش / چو مانی جاودان نقشی به لوح روزگاران زد
همان پیر مسیحادم که با تایید روح القدس / به گردون رایت شوکت میان نامداران زد
به ساز طبع موزونش برد در پرده راه دل / به سوز نغمه برق شوق در جان هزاران زد
دل آگاه او باشد چو جان صبحدم روشن / که راح معرفت از ساغر شب زنده داران زد
به سان صبح صادق شد جهان افروز و عالمگیر / به صدق دل چودم از مهر خورشید جماران زد
به طرز خواجهء شیراز زد طرح سخن جذبه / همان کاو فیض طبعش خنده برابر بهاران زد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر