۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

بوسه زد بر رخ آن گل که فسرد

در اول تیر ماه 1381 وقتی تازه عروسی در شب عروسیش دچار حادثه ای می شود واو را به بیمارستان می رسانند ولی تلاش پزشکان هم فایده ای نمی دهد واو از دنیا می رود.پدرش که برای آخرین بار بر جسد او حاظر می شود با بوسه ای برپیشانی او جان به جان آفرین تسلیم می کند.
شاعر کاشانی مان آقای جواد جهان آرایی در شماره 264 کیهان فرهنگی در باره حادثهء فوق شعری سروده اند که قسمتی ازآن چنین است:
نوعروسی چو گل یاس سپید
دل او نرم چو گلبرگ درخت
شادمان، خنده به لب مثل نسیم
داشت می رفت سوی خانهء بخت
ولی .....
پدر آمد به کنار گل خویش
بوسه زد بر رخ آن گل که فسرد
اشکی از دیده فرو ریخت، دریغ
در کنار جسد دختر مرد

هیچ نظری موجود نیست: