پس از آنکه تب وتاب وشور وهیجان انقلاب مشروطیت به پایان رسید، مردم منتظر ثمره انقلاب شدند ولی روز به روز کشمکش و اختلاف شاه و مجلس بیشتر می شد. در این فضای مه آلود علی اکبر دهخدا شعر طنز زیر را می سراید:
مردود خدا رانده هر بنده آکبلای / از دلقک معروف نماینده آکبلای
با شوخی وبا مسخره و خنده آکبلای / نه از مرده گذشتی ونه از زنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده آکبلای
نه بیم ز کف بین و نه جن گیر و نه رمال /نه خوف ز درویش و نه از جذبه و از حال
نه ترس ز تکفیر ونه از پشتو شاپشال /مشکل ببری گور سر زنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده آکبلای
از گرسنگی مرد رعیت به جهنم / ور نیست در این قوم معیت به جهنم
تریاک برید عرق حمیت به جهنم / خوش باش تو با مطرب و سازنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو ویک دنده آکبلای
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر