۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

هستی تو چه یک پهلو ویک دنده آکبلای

پس از آنکه تب وتاب وشور وهیجان انقلاب مشروطیت به پایان رسید، مردم منتظر ثمره انقلاب شدند ولی روز به روز کشمکش و اختلاف شاه و مجلس بیشتر می شد. در این فضای مه آلود علی اکبر دهخدا شعر طنز زیر را می سراید:
مردود خدا رانده هر بنده آکبلای / از دلقک معروف نماینده آکبلای
با شوخی وبا مسخره و خنده آکبلای / نه از مرده گذشتی ونه از زنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده آکبلای
نه بیم ز کف بین و نه جن گیر و نه رمال /نه خوف ز درویش و نه از جذبه و از حال
نه ترس ز تکفیر ونه از پشتو شاپشال /مشکل ببری گور سر زنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو و یک دنده آکبلای
از گرسنگی مرد رعیت به جهنم / ور نیست در این قوم معیت به جهنم
تریاک برید عرق حمیت به جهنم / خوش باش تو با مطرب و سازنده آکبلای
هستی تو چه یک پهلو ویک دنده آکبلای

هیچ نظری موجود نیست: