۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

ما را زچه پابند جنون کردی و رفتی

استاد نواب صفا نقل می کنند: وقتی نوازنده ویولن آقای خالدی اولین آهنگ خود را در دستگاه شور ساختند، ایشان هم بر روی آن شعری گذاشتند که بنام رفتی معروف شد و خانم دلکش آنرا اجرا کرد و بر سر زبانها افتاد که اینچنین بود:
ما را زچه پابند جنون کردی و رفتی / آخر چه بگویم که تو چون کردی و رفتی
در ساغرم ای یار / ای یار جفاکار / خون کردی ورفتی
دردا که زدستت /جامی نگرفتم / وز ترکی مستت / کامی نگرفتم
از سلسله موئیت / وز نرگس جادویت / دارم گله هایی
من مرغ گرفتارم / چون چشم تو بیمارم / ای گل چه بلایی
و بند دوم آنهم عبارت بود از:
دوش آن بت بی مهر و وفا رفت ونیامد / یا جان زتن خسته ما رفت و نیامد
آمد به لبم آه / از بزم من آن ماه / تا رفت ونیامد
آن کس که بر آن گل / اینگونه جلا داد / گنجی ز تحمل / بر اهل وفا داد
نالم ز غمت چون نی / با اهل صفا تا کی / بی مهر و وفائی
من مرغ گرفتارم / چون چشم تو بیمارم / ای گل چه بلائی

۱ نظر:

ناشناس گفت...

بسیار عالی ، روح بانو دلکش شاد