۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

فاطی به سوی دوست سفر باید کرد

عروس امام خمینی(ره)، خانم فاطمه طباطبایی نقل می کنند : زمانی که تحصیل می کردم گاهی برخی از مشکلات و مسائل مبهم را از امام سوال می کردم .یک روز اول وقت که خدمت ایشان رسیدم امام با یک رباعی جلسه را را آغازنمودند:
فاطی که فنون فلسفه می خواند/از فلسفه فاء ولام و سین می داند
امید من آن اسرت که با نور خدا/خود را زحجاب فلسفه برهاند
خانم طباطبایی در شماره 24209 شماره روزنامه اطلاعات پس از ذکر مطلب فوق میگوید: وقتی طبع شعر امام را دیدم در خواست اشعار دیگری کردم که امام چند روز بعد مجددا"فرمودند:
فاطی به سوی دوست سفر باید کرد/از خویشتن خویش گذر باید کرد
هر معرفتی که بوی هستی تو داد/دیوی است به ره از آن حذر باید کرد
و چند جلسه بعد نیز بارباعی دیگری خطاب به من فرمودند:
فاطی تو و حق معرفت یعنی چه؟/دریافت ذات بی صفت یعنی چه؟
ناخوانده الف به یا نخواهی ره یافت/ناکرده سلوک موهبت یعنی چه؟
وسرانجام از امام تقاضای غزل کردم که حضرت فرمودند مگر من شاعرم؟ولی اصرار های مدام من باعث شد که چند روز بعد بفرمایند:
تا دوست بود تورا گزندی نبود/تا اوست غبار چون و چندی نبود
بگذار هر آنچه هست و او را بگزین/نیکوتر از این دو حرف پندی نبود

هیچ نظری موجود نیست: