وفتی سید علی بن میر احمد ملقب به کمال الدین محتشم کاشانی، برادرش عبدالغنی را در سفر مکه از دست داد، به قدری متاثر وسوگوارشد که مدتها اندوهگین بود و مرثیه های زیادی سرود. تا آنکه شبی حضرت علی (ع) را در عالم رویا می بیند وامام به او می فرماید:تو که به این خوبی مرثیه می سرایی چرا در سوگ فرزندم حسین چیزی نمی سرایی؟محتشم عرض می کند: آخر مصائب بر سید الشهدا (ع) آنقدرعظیم است که نمی دانم چگونه برای حضرتش بسرایم؟امام در پاسخ به او می فرمایند: با این مصراع شعرت را آغاز کن: "باز این چه شورش است که در خلق عالم است".محتشم می گوید :ناگهان از خواب بیدار شدم وشروع به سرودن ادامه مصراع کردم که عبارت است از:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوح وچه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین / بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو / کا جهان وخلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب / کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست / این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست / سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن وملک بر آدمیان نوحه می کنند / گویا عزای اشرف اولاد آدم است
محتشم در ادامه 11 بند دیگر نیز سرود که به منظومه12 بند شهرت یافت و سرانجام در سال 996 از دنیا رفت.
...
اطلاعات هفتگی/ش2628
محتشم در ادامه 11 بند دیگر نیز سرود که به منظومه12 بند شهرت یافت و سرانجام در سال 996 از دنیا رفت.
...
اطلاعات هفتگی/ش2628
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر