۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

باز این چه شورش است که در خلق عالم است


وفتی سید علی بن میر احمد ملقب به کمال الدین محتشم کاشانی، برادرش عبدالغنی را در سفر مکه از دست داد، به قدری متاثر وسوگوارشد که مدتها اندوهگین بود و مرثیه های زیادی  سرود. تا آنکه شبی حضرت علی (ع) را در عالم رویا می بیند وامام به او می فرماید:تو که به این خوبی مرثیه می سرایی چرا در سوگ فرزندم حسین چیزی نمی سرایی؟محتشم عرض می کند: آخر مصائب بر سید الشهدا (ع) آنقدرعظیم است که نمی دانم چگونه برای حضرتش بسرایم؟امام در پاسخ به او می فرمایند: با این مصراع شعرت را آغاز کن: "باز این چه شورش است که در خلق عالم است".محتشم  می گوید :ناگهان از خواب بیدار شدم وشروع به سرودن ادامه مصراع کردم که عبارت است از:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوح وچه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین / بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو / کا جهان وخلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب / کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست / این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست / سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن وملک بر آدمیان نوحه می کنند / گویا عزای اشرف اولاد آدم است
محتشم در ادامه 11 بند دیگر  نیز سرود که به منظومه12 بند شهرت یافت و سرانجام در سال 996 از دنیا رفت.
...
اطلاعات هفتگی/ش2628

هیچ نظری موجود نیست: