۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

ای ماه چو ابروان یاری گویی

نظامی عروضی سمرقندی نویسنده "چهارمقاله" در خصوص تقرب امیر الشعرا معزی نیشابوری به ملکشاه سلجوقی می نویسد:
پدر معزی بنام برهانی که شاعر دربار سلطان بود وقتی از دنیا رفت پسرش را به خدا سپرد و پسر نیز فرصتی نکرده بود که خودی نشان بدهد تا آنکه به وساطت یکی از دوستانش روزی که ملک شاه برای دیدن ماه نو به صحرا رفته بود بنزد شاه آمده و این رباعی را گفت:
ای ماه چو ابروان یاری گویی
یا نی چو کمان شهریاری گویی
نعلی زده از زر عیاری گویی
در گوش سپهر گوشواری گویی
ملکشاه فورا" اسب خاص خود را بهمراه زین و افسار ش به او هدیه داد.معزی رباعی دیگری به شکرانه این صله شاهانه سرود که صنایع بدیع و تضاد را بهمراه داشت:
چون آتش خاطر مرا شاه بدید
از خاک مرا بر زبر ماه کشید
چون آب یکی ترانه از من بشنید
چون با د یکی مرکب خاصم بخشید
........
مجلهء دانش وفن/ش55/ص33

هیچ نظری موجود نیست: