۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

در شهر گدائی قدغن شد

مشروطیت که آ غاز شد، نمایندگان مردم به جنب وجوش افتادند که کشور را آباد وقوانین را اصلاح نمایند از جمله تصمیم گر فتند که قانونی برای منع گدایی و معرکه گیری وضع نمایند .
سید اشرف الین که می دانست اینگونه ممنوعیت ها بدون اصلاح سایر امور ثمری ندارد در روزنامه اش چنین سرود:
ای وای که در شهر گدائی قد غن شد
ولگردی و انگشت نمائی قد غن شد
برو لبشه تو بگذار
در عدلیه قانون مجازات نوشتند
از بهر ولنگار مکافات نوشتن
دما را همه مستوجب آفات نوشتند
آن گردش و آن کامروائی قدغن شد
برو لبشه تو بگذار
باید کسی آواز به بازار نخواند
در راهگذرآدم بیکار نماند
شاعر سخن هجو به مردم نپراند
فحاشی و بیهوده سرائی قدغن شد
برو لبشه تو بگذار
افسونگری و مار گرفتن شده ممنوع
وآن عقرب جرار گرفتن شده ممنوع
در معرکه دینار گرفتن شده ممنوع
آن همهمه و هرزه درائی قدغن شد
برو لبشه تو بگذار
نقال که در معرکه در گفت و شنید است
حرفش همه از رستم و از دیو سفید است
بیچاره مگر بیخبر از حکم جدید است؟
نقالی و افسانه سرائی قدغن شد
برو لیشه تو بگذار
....
جاودانه سید اشرف الدین گیلانی/انتشارات کتاب فرزان /ص210

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.خیلی ناقص هست که...